تلاش

يک روز سوراخ کوچکي در يک پيله ظاهر شد. شخصي نشست و چند ساعت به جدال پروانه براي خارج شدن از سوراخ کوچک ايجاد شده درپيله نگاه کرد.
سپس فعاليت پروانه متوقف شد و به نظر رسيد تمام تلاش خود را انجام داده و نمي تواند ادامه دهد.
آن شخص تصميم گرفت به پروانه کمک کند و با قيچي پيله را باز کرد.  پروانه به راحتي از پيله خارج شد اما بدنش ضعيف و بالهايش چروک بود.
آن شخص باز هم به تماشاي پروانه ادامه داد چون انتظار داشت که بالهاي پروانه باز، گسترده و محکم شوند و از بدن پروانه محافظت کنن
هيچ اتفاقي نيفتاد!!!  

 در واقع پروانه بقيه عمرش به خزيدن مشغول بود و هرگز نتوانست پرواز کند.
چيزي که آن شخص با همه مهربانيش نميدانست اين بود که محدوديت پيله و تلاش لازم براي خروج از سوراخ آن،  راهي بود که خدا براي ترشح مايعاتي از بدن پروانه به بالهايش قرار داده بود تا پروانه بعد از خروج از پيله بتواند پرواز کند.
گاهي اوقات تلاش تنها چيزيست که در زندگي نياز داريم
اگر خدا اجازه مي داد که بدون هيچ مشکلي زندگي کنيم فلج ميشديم، به اندازه کافي قوي نبوديم و هرگز نميتوانستيم پرواز کنيم.
من قدرت خواستم و خدا مشکلاتي در سر راهم قرار داد تا قوي شوم.
 من دانايي خواستم و خدا به من مسايلي داد تا حل کنم.
 من سعادت و ترقي خواستم و خدا به من قدرت تفکر و قوت  ماهيچه داد تا کار کنم.
 من جرات خواستم و خدا موانعي سر راهم قرار داد تا بر آنها غلبه کنم
من عشق خواستم و خدا افرادي به من نشان داد که نيازمند کمک بودند.
 من محبت خواستم و خدا به من فرصتهايي براي محبت  داد.
 من به  هر چه که خواستم نرسيدم..
اما به هر چه که نياز داشتم دست
يافتم..