زندگي آگاهانه |
زندگي آگاهانه نه خداوند رعيت، نه غلام شهريارم نفسي ميكشم آسوده و عمري بسر آرم تلاش كنم كه در زندگي آگاهانه انساني “مفيد و مؤثر” باشم و اگر چون شمع بسوزم، بدانم از براي كه و براي چه ميسوزم و آگاهانه و با هدف و بدلخواه و با “اختيار در دايره جبر” بسوزم و روشني بخش باشم: شمع را گفتم از چه ميسوزي خويش را گفت سوختن تا خانهاي افروختن در عصر حاضر گاه ميبينم كه “در بر روي پاشنه درست قرار نگرفته”؛ عصري پرتحول كه نياز به تلاش بيشتر براي كسب رضايت درون دارد و ميتوانيم به نوعي ديگر نگاه كنيم كه “دوران بلوغ نوع بشر” است. ويرجينيا سيتر ميگويد “رابطهاي رابطه است كه فرد با تمام وجودش در آن رابطه حضور داشته باشد” و من اضافه ميكنم كه فرد به واقع بخواهد آن رابطه را، اجبار نباشد؛ براي او حضور مهم باشد و “معنا” در “حضور” را براي خود يافته باشد. بدين منظور برنامهريزي ذهن بطور آگاهانه و بنا به اولويتها را مهم ميدانم. در زندگي آگاهانه؛ انسان نياز به شور و نشاط توأم با آرامش دارد. نه سستي و نه بيقراري. در صورت نياز فرد خوبست كه بعد از درك درد، به درمان بطور صحيح بپردازد. در زندگي آگاهانه واقع نگر بودن، درست ديدن، درست شنيدن و توجيه نكردن و دوري از فرافكني مهم است. فرافكني روشي ناخودآگاه است و آندسته از خصوصيات اخلاقي فرد كه بيتوجه ماندهاند، رشد نكردهاند، قابل قبول نيستند واز وجودش پاك نشدهاند، مانند سايهاي در گوشههاي تاريك شخصيت او انباشته ميگردند و توليد انرژي ميكنند تا وقتي كه فرصتي براي عيان و آشكار شدن بيابند. اگر اين سايهها مدت زيادي پنهان باقي بمانند، آن وقت است كه خود را به شكل فرافكني نمودار ميسازند و با مشاهده فرافكنيها ميتوان به حقيقت پنهان درون فرد پي برد. در زندگي آگاهانه راستي و صداقت؛ ضروريست تا عمل آگاهانه بوده و فرد درك صحيح از پيامدها داشته باشد و با علم به نتيجه عمل خود، آگاهانه پيش برود، اگر عملي هم برخلاف خواسته اطرافيان انجام داد؛ شهامت بيان مطلب و درك ديگران را هم داشته باشد وحق ديگران بداند كه از آنچه به زندگي آنها مربوط است مطلع باشند و آنها هم آگاهانه با اطلاع از حقايق زندگي كنند. در زندگي آگاهانه نياز ميبينم از اخبار اطراف، كشور و كل جهان روزانه باخبر باشيم و بنا به پيش آمدها برنامهريزي خود را جهت دهيم. در زندگي آگاهانه فرد قدري از درآمد خود را كنار گذاشته و براي خود و خانواده به نوعي مثبت سرمايهگذاري مطمئن ميكند. در زندگي آگاهانه پذيرش خود، ديگران، محيط و بخصوص پذيرش تفاوتهاي فردي، ظاهري و مالي ضرورت دارد، هركس جاي خود را دارد و به نوعي از همان برخوردار است كه متفاوت از ديگريست. البته استفاده درست و به جا از هر نعمت معنوي و يا مادي در زندگي آگاهانه بسيار به جاست. در زندگي آگاهانه فرد از “نتيجه اعمال خود” در هستي مطلع است و راجع به اصل “كارما” مطالعه و درك دارد. در زندگي آگاهانه نياز هست كه از “بحرانزدايي” با مديريت رها شد، البته اصل انعطاف را كه علامت سلامت روان است مهم دانست ولي بازيچه قرار نگرفت. در زندگي آگاهان انجام امور بنا به اولويت؛ حضور، تغذيه، تفريح برنامهريزي شده و معاشرت، مطالعه و كار كه كار را “نعمت الهي” ميدانم جايگاه خاص دارد. نظم در كليه امور و خانه و كار و محيط اطراف و نظم در جهان هستي جايگاه غيرقابل وصف دارد. در زندگي آگاهانه خوبست كه از هر نعمت، هر وسيله درست استفاده شود، تعميرات انجام شود و وسايل خوب نگهداري شود و سعي شود به روند “بيشتر و بيشترخواهي” نرويم و كنترل بر اعمال و نفسانيات خود داشته باشيم. اسير بيشترخواهي نشويم كه بيشترخواهيهاي تجملات و غيرضروري ميتواند يك عامل براي “عدم رضايت درون” شود. در زندگي آگاهانه به سلامت جسم و به سلامت روان خود و اطرافيان توجه داريم. |